ستاره امید

دلم خیلی گرفته سرمو بالا میکنم تا آسمون پر ستا ره ت و نگاه کنم
نه امشب آسمونم ابریه  درست مثل دل من
هوای دل منم امشب یه تیکه ابره بدون  یه ستاره
سرمو رو زانوم می ذارم وسعی میکنم تیرگی آسمون دلمو فراموش کنم
یا شایدمیخوام دلمو دلداری بدم
دلم می خواد سرمو از رو زانوم بردارم دوباره چشم به آسمون بدوزم
اما راستش میترسم
یه حس عجیبی بهم میگه سرتو بردارو به اون بالا نگاه کن
سرمو بر میدارم چشمامو میبندمو  سرموبالا میبرم   رو به آسمون

تاده میشمارم خیلی آروم پر از دلشوره
یک 
 دو
سه
.
......

با ترس ولرز چشمامو باز میکنم
یه ستاره
آروم و چشمک زنان
پر از نور وحرارت داره تو صورت بی رنگم نگاه میکنه
خودشه ستاره امیدمن
اومده تا ابرای دلواپسی رو پس بزنه و با خودش ببره
میدونستم که میاد

جوونه

میدونم سبز شدن جوونه زدن روییدن خیلی قشنگه
 سبز بودن شکفتن وبه گل نشستن
رستن ورفتن وتا اون بالا بالا ها قد کشیدن 
ورسیدن به نور گرم وپر مهر حضورت خیلی لذت بخشه
اما اینو هم می دونم که اگه یه تکیه گاه  نباشه تا بهش تکیه کنم
سبزی جوونه زدن رستن وشکفتن همه وهمه  یه تصور واهیه
پس تکیه گاهم باش و غرق نورم کن 
خدا جون اینبارم دستمو بگیر 
دست هممونو بگیر

گمگشته

نمیدانم به کجا رسیده ام
گمگشته ای در دیار تنهایی
چشمانم تنها پهندشتی می بیند که نهایتش گنگ است و مبهم
نمی دانم بروم یا بمانم
ماندنم عذاب آور است وپای رفتن هم ندارم
ره گم کرده ام راه به جایی ندارم دستم را بگیر وبا خود ببر
به هر کجا که خود بخواهی تنها توئی که می دانی چگونه وچه سان راهبرم باشی
پاهایم لرزان است  وچشمانم گریان ،جز غربت و تنهایی هیچ نمی بینم
مرا با خود ببر تا بی نهایت...
جایی که سرمایی نباشد  بغضی وعطشی نباشد
نه تاریکی نه تنهایی نه دلبستگی نه فراغ ونه... هیچیک نباشد
مرا با خود به دریای مهرت ببر
به اقیانوس لایتناهی وجودت
مرا با خود به نور ببر به نوری بی پایان
به اوج ببر به افقی دور به ساحل ببر
مرا با خود به عمق تنهائی خودت ببر
اما اگر این قطره  به پاکی تو نباشد
چگونه به اقیانوس زلالت ره خواهد یافت
اگر دل در گرو مهرت نهاده باشد وچشم به دست عاشقت آیا او را خواهی پذیرفت؟
این بار هم چشم بر خطاهایم ببند واز در رحمت وکرمت بر من خسته بنگر
قفس تن می فشارد روح عطشانم را
 بر من ببخش زیاده خواهیم را
بر من ببخش جهل وترسم را
بر من ببخش سادگیم را
دستانت را بر من بگشا و قلب شکسته ام را تسکین ده
تنهایم مگذار در این پهندشت حزن آلود....