زخم تنهایی

آرام وبی صدا درست مثل ماهی دور از آب در واپسین لحظات

در لحظه تسلیم

دربرابر آنچه که هرگز به آن نمی اندیشید

میخزم تا ساحل نجات

لبهایم تناسه بسته ازعطشی که شوری دریا

می خشکاندش بیشتر از پیش

ومیترکاندتاول لبهای آلوده به حرارتم را

اینبار سرگشته وحیران

همچون عروسکانی

 که بی اختیار ...

می آیند

 می خندند

می گریند

میخو ابند

ومی میرند

سردی تنم دیگر تاب تحمل تب استخوانهایم را ندارد

وقفس تنگ سینه راه برنفس بسته

دیگرنه کلامی

نه حرفی

نه نوایی

هیچ یک مرحم بر زخم کهنه دل نمی گذارند

باز تنهایم

وشوری آبی که به تلخی می گراید

زخم دل رامی سوزاند

سوزشی عمیق

تاعمق جان

 

نظرات 6 + ارسال نظر
ساناز جمعه 9 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:38 ق.ظ http://ghatre-dar-bikaran.blogsky.com

سلام
عالی بود مثل همیشه موفق باشی
قربانت
بای

محمد شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 01:20 ب.ظ http://hozoor-birang.blogfa.com

سلام نازمهر جون زیبا بود مثل همیشه من که حال کردم


به من هم یه سر بزنی خوشحال میشم با بای...

شیما پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:51 ب.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

تو چرا آپدیت نمی شی تنبل خانوم؟

ب جمعه 25 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:20 ق.ظ

سلام.
من کلمه تناسه رو نتونستم تو لغتنامه دهخدا پیدا کنم.
آیا مرجعی سراغ دارید که این کلمه درش ذکر شده باشه؟

anahitafarshid دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 10:19 ق.ظ

سلام، ما با غرب مذاکره و صحبت کردیم، حالا بگذارید با خودمان صحبت کنیم. در خواست گفتگوی ملی‌ برای باز سازی.

anahitafarshid دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 10:20 ق.ظ

سلام، ما با غرب مذاکره و صحبت کردیم، حالا بگذارید با خودمان صحبت کنیم. در خواست گفتگوی ملی‌ برای باز سازی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد